تصویر 3765 - عطار » جوهرالذات » دفتر اول » بخش ۲۰ - در توحید صرف و بقای کل فرماید
نشانی در گنجور
عطار » جوهرالذات » دفتر اول » بخش ۲۰ - در توحید صرف و بقای کل فرماید
قصه
داستان در مورد منصور حلاج است که به دلیل ادعاهایش درباره تجربه‌های معنوی و عرفانی، سرانجام به مرگ محکوم شد. منصور حلاج از مریدانش نشانه‌هایی می‌بیند که نشان‌دهنده نزدیک شدن به مرگ است. او از دار آویخته می‌شود و در لحظه‌های آخر همچنان به عشق و حقیقت پایبند می‌ماند. منصور در کشف حقیقت و شناخت خود و خدا، در نهایت به مرتبه‌ای می‌رسد که فنا در عشق و بقا در حقیقت را مطلوب می‌داند و به این دلیل، جان خود را فدا می‌کند. او به عنوان نمادی از عشق و فداکاری در راه حقیقت شناخته می‌شود.
متن اولیه
خدا شد بیجهت درحق مبرا دم الله زد وز دید یکتا خدا شد بود او نابود آمد ز دید دید حق معبود آمد خدا شد در خدا دانی یقین دید در اینجا اولین و آخرین دید خدا شد در خدا ز الله دم زد در اعیان خدایی او قدم زد خدا شد بود خود در بود حق باخت عیان شد عشق و صورت را برانداخت خدا شد تا خدا در جان نباشد نمود بود او اعیان نباشد خدا شد از خدا گفت آشکاره بکردندش در اینجا پاره پاره هر آن کو راز بین باشد در این کار شود در عاقبت اندر سر دار هر آن کو سر بداند سرفشاند ولی در عاقبت حیران نماند هر آن کو سر بداند جان جانست ولیکن این سخن از من نهانست چو منصور از مرید دوست خود دید یقین در کشتن خود او سبق دید که میبینم که چون منصور عطار بخواهد سر بریدن زود ناچار جدا خواهد شدن از بود خود زود شود در عاقبت دیدارمعبود جواهر ذات بعد از این که خواند ز هر یک چشم جوی خون فشاند چه دیدست اندر اینجاکشتن خویش حجاب خویشتن برداشت از پیش شترنامه عیان یار خود گفت ز منصور حقیقی راز بشنفت عیان منصور عطارست دریاب کنون از عشق بر دارست دریاب عیان منصور دید و بود منصور که اشترنامه زو گشتست مشهور عیان منصور بود و کل لقا دید چو اندر کشتن خود او بقا دید عیان منصور بود و راز گفت او همه راز نهانی باز گفت او عیان منصور بود و زد اناالحق بگفت اندر میانه راز مطلق عیان منصور بود و گشت عاشق فنای خویشتن میدید لایق عیان منصور بود و در جلالش بدید آنجا نمودار کمالش عیان منصور بود و جان بداد او ز عین عشق بیشک داد داد او عیان منصور بود و کشتن خویش ز دید حق بدید اینجای از پیش عیان منصور بود و جوهر ذات نمود اینجا همه در عین ذرات عیان منصور بود و بس کتب ساخت همه در دیدن جانان بپرداخت عیان منصور بود و در بقا شد ز دید حق نهان انبیا شد میان جزو و کل بد پیش بین او که بد در واصلی صاحب یقین او ز عین وصل حق چون اصل دریافت طمع از خود برید و وصل دریافت ز عین وصل او در لامکان شد بر جانان بکلی او عیان شد هر آنکو گاهگاهی عشق بشناخت چو من چون موم درخورشید بگداخت چو خورشید حقیقی دیده ام من ز جانان راز خود بشنیده ام من چو ذره در فنا گشتم چو خورشید از آن ماندم من اندر عشق جاوید عیان جاودان اینجا بدیدم ز حق بینی به کام دل رسیدم ز جان بگذشتم و جانان شدم کل ز بود خویشتن پنهان شدم کل حقیقت چیست بیش اندیش بودن ز خود بگذشتن و با خویش بودن حقیقت چیست جانان باز دیدن نمود خویش عین راز دیدن حقیقت چیست محو جاودانی که گردی از نمود خویش فانی سر خود دور نه اندر سردار که تا زان سر تو باشی نیز سردار سر خود دور نه جان را برافشان غبار هستی ازدامن بیفشان سر خود دور نه مانند عطار که تا چون او شوی واصل در اسرار سر خود دور نه بگذر ز هستی چو گبران میمکن این بت پرستی سر خود دور نه تا خود ببینی حقیقت نیز نیک و بد ببینی سر خود دور نه تا راز یابی نمود ذات اعیان بازیابی سر خود دور نه و رخ مگردان که یابی بیشکی دیدار جانان سر خود دور نه مانند منصور کز او شد عالم تحقیق مشهور
AI Prompt
Create a photorealistic image in Persian miniature style depicting the final moments of Mansur Al-Hallaj, a mystic and spiritual figure known for his profound experiences and claims. In this illustration, Mansur Al-Hallaj is shown being led to the gallows, surrounded by his disciples who interpret signs of his approaching death. Despite facing execution, he remains steadfast in his devotion to love and truth. As a representation of his journey towards self-discovery and divine understanding, he embraces annihilation in love and existence in truth. This image should capture the serene acceptance and transcendent courage of Mansur Al-Hallaj, highlighting his ultimate sacrifice as a symbol of love and dedication to truth. The scene should reflect the intricate and detailed aesthetic of the Persian miniature style, with vibrant colors and ornate patterns.