تصویر 4240 - عطار » مصیبت نامه » بخش سیهم » بخش ۴ - الحكایة و التمثیل
نشانی در گنجور
عطار » مصیبت نامه » بخش سیهم » بخش ۴ - الحكایة و التمثیل
قصه
پیرزنی با قامتی خمیده همراه مردم در حال سوگواری بود. جوانی زیبا و رشید که فرزند او بود، کشته شده بود و جسد او را پیش مادرش آوردند. پیرزن بی‌تاب از غم، موی خود را کشیده و لباس خود را داغدار کرده بود و در غم پسرش مویه می‌کرد. آه و ناله‌هایش چنان سوزناک بود که به گوش آسمان می‌رسید. مردی به او گفت، ای پیرزن، صورتت را بپوشان و خود را آرام کن. پیرزن در پاسخ گفت، ای بی‌خبر، اگر دل تو هم چنین آتش گرفته بود، بیش از این هم خود را ناراحت می‌کردی. تا زمانی که داغی قلب من بر دلت ننشیند، نمی‌توانی بفهمی که اینگونه عزاداری برایم رواست یا نه. اگر مادرِ از دست‌داده‌ای نبودی، توانایی ناله و ماتم مانند من را نخواهی داشت. وقتی تو را می‌بینم که از افراد خوشبخت و آزاد هستی، نمی‌توانم انتظار داشته باشم که درد افتادگان و داغ‌دیدگان را بشناسی.
متن اولیه
پیر زالی بود با پشتی دو تاه کشته بودندش جوانی همچو ماه پیش مادر آن پسر را بر سپر باز آوردند در خون جگر پیرزن آمد بضعف از موی کم سر برهنه موی کنده روی هم کرده خون آلود روی و جامه را گرد خویش آورده صد هنگامه را گرچه پشتی کوژ بودش چون کمان تیر آهش میگذشت از آسمان آن یکی گفتش که هان ای پیرزن رخ بپوش و چادری در سرفکن زآنکه نبود این عمل هرگز روا پیرزن در حال گفت ای بینوا گر ترا این آتشستی بر جگر هم روا میداریی زین بیشتر تا نیاید آتش من در دلت این روا بودن نیاید حاصلت چون نبودی مادر کشته دمی کی توانی کرد چون من ماتمی چون ترا میبینم از آزادگان کی شناسی کار درد افتادگان
AI Prompt
Create a photorealistic image in Persian miniature style depicting an elderly woman with a bent posture, mourning among a group of people. Her handsome and young son has been killed, and his body is brought before her. The elderly woman, overwhelmed with grief, is tearing her hair and has torn her clothes in mourning, lamenting the loss of her son. Her cries and wails are so heartrending that they reach the heavens. A man tells her to cover her face and calm down. She replies, saying that if his heart were burning like hers, he would be even more distressed. She explains that without experiencing a loss like hers, one cannot understand the depth of her mourning. She tells the man that he cannot comprehend the pain of the grieving unless he is a bereaved mother himself, and as someone fortunate and free from such sorrow, he cannot be expected to truly know the plight of those who are suffering.