تصویر 6518 - جامی » دیوان اشعار » واسطة العقد » غزلیات » شمارهٔ ۴۰۹
نشانی در گنجور
جامی » دیوان اشعار » واسطة العقد » غزلیات » شمارهٔ ۴۰۹
قصه
در این متن نقل گفتگویی بین فضولی و مجنون آمده است. زمانی که فضولی از مجنون سوال می‌کند که حال و احوال او چگونه است و از یار خود جدا افتاده است یا نه، مجنون پاسخ می‌دهد که دیگر این موضوع برای او اهمیت ندارد زیرا به قدری با لیلی نزدیک و یکی شده است که نمی‌داند او کیست و این نزدیکی جدایی را بی‌معنی کرده است.
متن اولیه
قسم به نون و قلم یعنی آن قد و ابرو که جز به قبله روی تو نیست ما را رو تو خود بگوی ز روی تو روی چون تابیم چنین که پرتو روی تو تافت از هر سو نشان ز قرب تو داده ست عندلیب به باغ وگر نه فاخته را چیست نعره کوکو چرا دگر پس زانو نشینم از غم هجر چنین که با تو شدم همنشین و همزانو سوال کرد فضولی که چونی ای مجنون ز یار خویش جدا گفت این سخن کم گو مرا ز درد جدایی چه غم که با لیلی چنان شدم که ندانم که این منم یا او مدار امید شفا گفتی از لبم جامی حبیبی انت طبیبی فکیف لا ارجو
AI Prompt
Create a photorealistic image in the Persian miniature style depicting a scene where two historical figures from Persian literature, Fuzuli and Majnun, are engaged in a heartfelt conversation. Fuzuli, a curious and thoughtful character, asks Majnun, a figure renowned for his deep love for Layla, about his well-being and whether he feels separated from his beloved. Majnun, appearing serene and introspective, responds that the separation no longer matters to him because he has become so close and united with Layla that he cannot distinguish where he ends, and she begins. The image should capture the essence of their dialogue in a beautiful garden setting with intricate details and vibrant colors typical of Persian miniatures, emphasizing themes of unity, love, and transcendence.