تصویر 8879 - اسدی توسی » گرشاسپ‌نامه » بخش ۱۳۳ - زادن سام نریمان
نشانی در گنجور
اسدی توسی » گرشاسپ‌نامه » بخش ۱۳۳ - زادن سام نریمان
قصه
پسری متولد شد که نامش سام نریمان گذاشتند. او به زیبایی و شکوهی بود که گویی آرزوی هر کس است. پدرش، نریمان، او را سام نامید و در مهر و محبتش آرام گرفت. خبر تولد این پسر به فریدون شاه رسید و او خوشحال شد و یک پیام‌رسان را با هدایای فراوان به نزد پهلوان، گرشاسب، فرستاد. در این پیام کودک سام دیده می‌شد که بر اسب نشسته و تمامی تجهیزات جنگی را به همراه داشت. گرشاسب از مشاهده تصویر سام متعجب شد و از خداوند خواست که روزی او را در صف مبارزان ببیند. او هدایای فراوانی به فرستاده داد و سپس رهسپار دربار فریدون شاه شد. فریدون شاه هنگامی که از آمدن او باخبر شد، از چند میل دورتر او را استقبال کرد و با او به گرمی برخورد کرد. فریدون به مدت یک ماه او را مهمان خود داشت و با او به بزم و شکار پرداخت. در پایان ماه، فریدون شاه انواع هدایا از جمله دیبا، زر، درم و سلاح‌های مختلف به او بخشید و او را با شادی به نزد نریمان و سام فرستاد.
متن اولیه
پسر زاد ماهی که از چرخ مهر ز خوبی بدو آرزو کرد مهر به دیدار گفتی پدر بود راست برین برگوا کس نبایست خواست نریمان یل نام او سام کرد به مهرش روان و دل آرام کرد نوندی به نزد فریدون شاه به مژده برافکند پویان به راه پرندین چنان کودکی ساختند چو گردانش بر اسپ بنشاختند کمند و کمان درفکنده به یال یکی گرز شاهان گرفته به بال یکی نیزه بر دست و خنجر به چنگ سپر باز پشت و کمر بسته تنگ فرستاد با نامه ای بر حریر به گرشاسب گردنکش گردگیر برآن نامه از دست کودک نشان ز مشک و گلاب و می و زعفران فرسته همی شد چو مرغ بپر به هر منزلی بر هیونی دگر به ره نامه مر پهلوان را سپرد ز شادی جوان شد سپهدار گرد برآن پیکر شیر بچه شگفت فروماند وز دل نیایش گرفت درآمد ز زین گشت غلتان به خاک همی گفت کای راست دادار پاک تو کن روزی بنده آن روزگار که بینمش در صف همیدون سوار فرستاده را داد بسیار چیز همان جامه و یاره خویش نیز وز آن ره که بد زی بر شاه شد فریدون شه زو چو آگاه شد پذیره فرستادش از چند میل سپه یکسر و کوس و بالای و پیل برون از در کوشک از جای خویش چو نزدیک شد رفت ده گام پیش بر خویش همبرش بنشاند شاد بپرسید و از رنج ره کرد یاد همی داشت یک مهش دل شاد خوار گهی بزم و بازی و گاهی شکار سر ماه دیبا و زر و درم سلیح و دگر هدیه ها بیش و کم ببخشید چندانش از گونه گون شده توده یک کوه بالا فزون سوی خانه فرمود تا شد به کام به دیدار فرخ نریمان و سام
AI Prompt
Create an image in the style of a Persian miniature painting with photorealistic detail, depicting a scene from an ancient Persian epic. In the image, a radiant and majestic newborn boy named Sam Nariman is shown, embodying the beauty and splendor that is the envy of all. His father, Nariman, is lovingly gazing at him, filled with pride and affection. The scene extends to an opulent court setting, where a messenger from King Fereydun arrives with lavish gifts for the legendary warrior Garshasp. The messenger presents a depiction of the young Sam adorned in full armor, seated on a noble steed, indicative of his future as a great warrior. Garshasp, amazed by Sam's potential, offers blessings for his future on the battlefield. The setting shifts to King Fereydun’s welcoming court, where he greets Garshasp warmly from miles away, hosting him for a month of feasting and hunting. The image concludes with King Fereydun bestowing upon Garshasp an array of opulent gifts, including fine silk, gold, silver coins, and an array of weapons, as a joyful send-off back to Nariman and the young Sam. The scene is rich with intricate details typical of Persian miniatures, capturing the grandeur and festivity of the moment.