میبدی » کشف الاسرار و عدة الابرار » ۲۰- سورة طه- مکیّة » ۴ - النوبة الاولى
قصه
در داستان، خداوند به موسی پیام میدهد که با قومش شبانه از مصر بروند و راهی در دریا برای آنها باز میکند. فرعون و سپاهش آنها را تعقیب میکنند، اما در نهایت در دریا غرق میشوند. سپس موسی به کوه طور میرود و در غیاب او، سامری قوم او را گمراه کرده و آنها گوسالهای را به عنوان خدا پرستش میکنند. موسی بازمیگردد و از قومش بازخواست میکند. آنها میگویند که سامری با ترفندهایش ایشان را فریب داده است. موسی سامری را توبیخ میکند و گوساله را از بین میبرد. روایت به این ختم میشود که فقط خداست که شایسته پرستش است و او همان پروردگار واقعی است که علم او بر همه چیز احاطه دارد.
متن اولیه
قوله تعالی إنه من یأت ربه مجرما هر که بخداوند خویش آید و کافر آید فإن له جهنم او را دوزخست لا یموت فیها نمیرد در ان دوزخ و لا یحیی ۷۴ و نه زندگانی خوش زید
و من یأته مؤمنا و هر که بالله تعالی آید و گرویده آید قد عمل الصالحات نیکیها کرده فأولیک لهم الدرجات العلی ۷۵ ایشان راست او راز های بلند
جنات عدن بهشتهای همیشی تجری من تحتها الأنهار می رود زیر آن جویها خالدین فیها جاویدان در آن و ذلک جزاء من تزکی ۷۶ و آنست پاداش آن کس که پاک آمد
و لقد أوحینا إلی موسی پیغام دادیم بموسی أن أسر بعبادی که بشب بر رهیگان مرا فاضرب لهم طریقا فی البحر ایشان را راهی زن در دریا یبسا خشک لا تخاف درکا نترسی از در رسیدن و لا تخشی ۷۷ و نه بیم داری
فأتبعهم فرعون بجنوده فرعون ایشان را جست با سپاه خویش فغشیهم من الیم ما غشیهم ۷۸ در بر ایشان آمد از دریا آنچه آمد
و أضل فرعون قومه و فرعون قوم خود را در آب برد و ما هدی ۷۹ و بیرون نیاورد
یا بنی إسراییل ای فرزندان یعقوب قد أنجیناکم من عدوکم رهانیدیم شما را از دشمن و واعدناکم و شما را وعده دادیم جانب الطور الأیمن بآن سوی کوه طور و نزلنا علیکم المن و السلوی ۸۰ و فرو فرستادیم بر شما ترنجبین و مرغ سلوی
کلوا من طیبات ما رزقناکم میخورید ازین پاکها که شما را روزی دادیم و لا تطغوا فیه در آنچه دادیم شما را از نعمت ناآزرم و نافرمان و ناپاک مباشید فیحل علیکم غضبی که بر شما گشاده گردد خشم من و من یحلل علیه غضبی و هر که برو گشاده گردد خشم من فقد هوی ۸۱ فرو شد او
و إنی لغفار من آمرزگارم لمن تاب آن کس را که باز گردد و آمن و بگرود و عمل صالحا و کردار نیک کند ثم اهتدی ۸۲ آن گه براه راست رود
و ما أعجلک عن قومک یا موسی ۸۳ چه شتابانید ترا از قوم تو ای موسی
قال هم أولاء علی أثری گفت ایشان اینک اند در پی من و عجلت إلیک رب و من بتو شتابیدم خداوند من لترضی ۸۴ تا بپسندی و خشنود باشی
قال فإنا قد فتنا قومک گفت بیازمودیم و در فتنه افکندیم قوم ترا من بعدک از پس تو و أضلهم السامری ۸۵ و بی راه کرد سامری ایشان را
فرجع موسی إلی قومه بازگشت موسی بقوم خویش غضبان أسفا خشمگین و غمگین قال یا قوم گفت ای قوم أ لم یعدکم ربکم وعدا حسنا نه وعده داد شما را خداوند شما وعده نیکو أ فطال علیکم العهد دراز گشت بر شما درنگ آن وعده أم أردتم أن یحل علیکم غضب من ربکم یا خود خواستید که بر شما فرود آید خشمی از خداوند شما فأخلفتم موعدی ۸۶ که خلاف کردید وعده من
قالوا ما أخلفنا موعدک بملکنا گفتند خلاف نکردیم وعده تو بتوان خویش و لکنا حملنا أوزارا لکن ما باری داشتیم من زینة القوم لختی بار از آرایش قوم فقذفناها در آتش انداختیم آن را فکذلک ألقی السامری ۸۷ همچنین سامری در افکند
فأخرج لهم عجلا و ایشان را از آن گوساله ای بیرون آورد جسدا له خوار کالبدی آن را بانگی گاو فقالوا هذا إلهکم و إله موسی گفتند این خدای شماست و خدای موسی فنسی ۸۸ و ندانست
أ فلا یرون نمی بینند ألا یرجع إلیهم قولا که هیچ سخن ایشان پاسخ نکند و لا یملک لهم ضرا و لا نفعا ۸۹ و ایشان را نه گزند تواند و نه سود رساند
و لقد قال لهم هارون و گفته بود ایشان را هارون من قبل پیش یا قوم إنما فتنتم به ای قوم این آنست که شما را باین بیازمودند و إن ربکم الرحمن و خداوند شما رحمن است فاتبعونی و أطیعوا أمری ۹۰ بر پی من روید و فرمان من برید
قالوا لن نبرح علیه عاکفین گفتند بنشویم و برین نشسته می باشیم حتی یرجع إلینا موسی ۹۱ تا آن گه که موسی بما باز آید
قال یا هارون گفت ای هارون ما منعک چه بازداشت ترا إذ رأیتهم ضلوا ۹۲ چون دیدی که ایشان بی راه می شوند
ألا تتبعن که بر پی من رفتی و ایشان را باز نزدی أ فعصیت أمری ۹۳ سر کشیدی از فرمان من ل یا بن أم گفت ای پسر مادر من تأخذ بلحیتی و لا برأسی مگیر ریش من و سر من ی خشیت أن تقول من ترسیدم تو گویی قت بین بنی إسراییل دو گروه کردی بنی اسراییل را لم ترقب قولی ۹۴ و در سخن من نگه نکردی
قال فما خطبک یا سامری ۹۵ آن گه موسی ع گفت ای سامری این چیست که کردی قال بصرت بما لم یبصروا به گفت آن بدیدم و بدانستم که شما ندیدید فقبضت قبضة مشتی گرفتم از خاک من أثر الرسول از پی جبرییل فنبذتها آن را در افکندم و کذلک سولت لی نفسی ۹۶ چنان بر آراست مرا تن من
قال فاذهب گفت که برو فإن لک فی الحیاة أن تقول لا مساس ترا تا زنده باشی ان است از مردم دور باشی و إن لک موعدا لن تخلفه و ترا وعده گاهی که آن با تو خلاف نکنند و انظر إلی إلهک الذی ظلت علیه عاکفا و درین خدای خود که باو باز نشستی می نگر لنحرقنه بسوزیم آن را ثم لننسفنه فی الیم نسفا ۹۷ آن گه آن را در دریا پراکنیم پراکندنی
إنما إلهکم الله الذی لا إله إلا هو خداوند شما الله تعالی است آن خدا که نیست خدا جز او وسع کل شی ء علما ۹۸ رسیده بهمه چیز دانش او
کذلک نقص علیک همچنین میخوانیم بر تو من أنباء ما قد سبق از خبر های آنچه گذشته است و قد آتیناک من لدنا ذکرا ۹۹ دادیم ترا از نزدیک خویش یادی
من أعرض عنه هر که روی گرداند از آن فإنه یحمل یوم القیامة وزرا ۱۰۰ او بردارد روز رستاخیز باری بد
خالدین فیه جاوید در آن بار بد باشد و ساء لهم یوم القیامة حملا ۱۰۱ و آن روز رستاخیز ایشان را بد باری
AI Prompt
Create a DALL-E prompt for a photorealistic image in Persian miniature style depicting the story from the text. The image should capture:
1. Moses leading his people out of Egypt at night, with a path opening through the sea for them.
2. Pharaoh and his army chasing them, eventually being submerged in the sea.
3. Moses ascending Mount Sinai while his people, in his absence, are led astray by Samiri, who deceives them into worshiping a golden calf.
4. Moses returning to find his people and questioning them about their actions. They explain how Samiri misled them.
5. Moses rebuking Samiri and destroying the golden calf, emphasizing that only God is worthy of worship and He is the true Lord whose knowledge encompasses everything.
Incorporate the intricate details and vibrant colors characteristic of Persian miniature art to reflect the drama and significance of these events.