تصویر 11306 - نوعی خبوشانی » مثنوی سوز و گداز » بخش ۷ - آغاز داستان محبت نامهٔ سوز و گداز
نشانی در گنجور
نوعی خبوشانی » مثنوی سوز و گداز » بخش ۷ - آغاز داستان محبت نامهٔ سوز و گداز
قصه
در زمان قدیم، دو جوان عاشق و بی‌دل از سرزمین هند، از کودکی به عشق دلبسته بودند. این دو، از همان کودکی به عشق و پرستش بت‌ها شیفته بودند و هیچ چیز دیگری برایشان اهمیت نداشت. آن‌ها از همان طفولیت به عشق یکدیگر نیازمند بودند و این عشق در قلبشان ریشه کرده بود. مدتی طولانی گذشت و آنها بدون اینکه پیوندشان رسمی شود، عاشقانه به یکدیگر دلبسته مانده بودند. یک روز، پسر به پدرش گفت که از دوری عشقش دیگر نمی‌تواند تحمل کند و خواستار این شد که پدرش به او اجازه دهد که با دختر مورد علاقه‌اش باشد. او از پدرش خواست که عشقش را برآورده کند و او را از این ناخشنودی نجات دهد. پسر به پدرش هشدار داد که اگر به خواسته‌اش نرسد، از دین روی می‌گرداند و به بت‌پرستی و کفر روی می‌آورد. در ادامه، پسر از پدرش خواست تا اجازه دهد تا به عشقش برسد و از راه و روش غلط دوری کند و به راه درستی هدایت شود.
متن اولیه
چنین زد نغمه پرداز حکایت نمک با زخمه بر تار روایت که در عهد چنین آسودگی سنج دو بیدل را رسید از عاشقی رنج دو هندوزاده مشرب فرشته بشر خلقت ولی قدسی سرشته ز طفلی شیر حسرت خواره عشق وفا پرورده گهواره عشق قلم بشکسته پیش از لوح هستی به مشق حرف عشق و بت پرستی چو حسن و عشق رسم آباد عالم ز طفلی نامزد گردیده با هم چون صنعان بر ارادت جسته سبقت مبدل کرده ایمان با محبت به مهد آوازه وصلت شنیده هوس زان نوش دارو لب گزیده ز طفلی داغ الفت بر جبین شان نظر در باغ رؤیت خوشه چین شان هوس گستاخ و دل در حیله سازی به هم دزدیده می کردند بازی به بازی چشم و دل در کار دیگر تمنا شحنه بازار دیگر همی کردند از صبر آزمایی ز هم پوشیده با هم آشنایی هوس از نخل خواهش آرزومند ز صد خواهش به یک نظاره خرسند همی دیدند در بیراهی عمر صلاح خویش در کوتاهی عمر به روزی گر ز خلقت راه بردند ز بس سرعت به سالی می شمردند به صد ناخن بنای عمر خستند وز آن خشتی به پای خویش بستند که بر کرسی عمر از ارجمندی نهال قدشان گیرد بلندی چو نخلستان خواهش یافت بالش تقاضا صد هوس را داد مالش هوس آتش پرست و دیده خونبار به هم این نغمه می کردند تکرار که چند از هم تهی آغوش بودن قدح ناخوردن و مدهوش بودن به ما زین بیش تنهایی روا نیست به تنهایی سزا غیر خدا نیست به سر خشت لحد را بر نهادن به از تنها به بالین سر نهادن جوانی چون نسیم نوبهار است ولی بر رنگ و بوی گل سوار است گرش دریافتی بر دانشت بوس وگر غافل شدی افسوس افسوس به راهش گر فشاندی دماغی زدی بر مغز روحت عطر باغی کنون ما آن نسیم بی نصیبیم که در عهد بهار و گل غریبیم نه بر ما تهمتی از عطر باغی نه شاداب از نسیم گل دماغی سموم دوزخ از ما تازه رو تر غبار گلخن از ما مشک بو تر اجل همسایه این زندگی باد و زین نازندگی شرمندگی باد چو سالی انتظار از ده فزون شد لوای طاقت از سو نگون شد هجوم شوق بر دل پا بیفشرد شکیب اندر لگد کوب هوس مرد چو از آغوش شوق آن شعله سر زد پسر این نغمه بر گوش پدر زد که بر من تلخ شد هم خواب و هم خفت شکیبم طاق گشت از فرقت جفت به تعمیر خراب آباد دل کوش که از طوفان غم برخاست سرپوش تمنای دلم کن زود حاصل و گرنه هم تمنا مرد و هم دل به یارم نسبت همخانگی ده به شمعم رخصت پروانگی ده هوس در دفع استیلای جبر است چو شوق آمد کرا پروای صبر است اجابت کن مراد ناروایم وگرنه از در عصیان در آیم معاذالله ز دین بیگانه گردم گنه کار بت و بتخانه گردم بگردانم بر آتش سومناتت شکست آرم به لات و مهملاتت رخ بت چون دل خوش ریش سازم ز بت بتخانه را درویش سازم کهن ناقوس را با ناله زار به پای ناقه آویزم جرس وار چو تار شمع سوزم زلف زنار بشویم صندل بت را ز رخسار بدوزم در نظر راه حرم را بدزدم از جگر داغ صنم را ز شرک برهمن زنهار جویان ز کفر رفته استغفار گویان مراد از کعبه اسلام جویم هم از شهد شهادت کام جویم
AI Prompt
Create a DALL-E prompt for this image: "Create a photorealistic image in the Persian miniature style depicting an ancient Indian love story. Two young lovers, a boy and a girl, are deeply in love from childhood, devoted to each other and to the worship of idols. The scene captures the boy pleading with his father for permission to be with his beloved, expressing urgency and emotion. The setting features rich and intricate detailing typical of Persian miniature art, with traditional Indian and Persian elements, vivid colors, and delicate patterns. The boy appears earnest and desperate, while the father considers his request thoughtfully. The background includes elements suggesting Indian culture, with decorative motifs and a warm, nostalgic ambiance. The image embodies the timeless theme of youthful love and the struggle for acceptance."