تصویر 14193 - میلی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۱۵
نشانی در گنجور
میلی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۱۵
قصه
هر دشمنی که بخت نامساعدی داشت، عشق تو نیز به آن کمک کرد. دیوانگی دلم از آن روزی که ادعای خرد کرد یقین شد. کسی که دشمن دوستی بود، همه کینه و حسد خود را به کار گرفت. در نهایت بنده‌ای را خرید که ابتدا به هزار عیب او را رد کرده بود. ای مرگ برو که ناز و افسون او پیش از آمدن تو کار خود را کرده است. حتی در خواب میلی به آرامشی نداشت که در لحد به آن رسیده است.
متن اولیه
هر دشمنیی که بخت بد کرد عشق تو هم آمد و مدد کرد دیوانگی دلم یقین شد زان روز که دعوی خرد کرد بدخواه متاع دوستی را سرمایه کینه وحسد کرد آخر بخرید بنده ای را کاول به هزار عیب رد کرد ای مرگ برو که غمزه او تا آمدن تو کار خود کرد در خواب ندیده بود میلی آسودگیی که در لحد کرد
AI Prompt
Create an image depicting a Persian miniature style scene with photorealistic details, illustrating the following story: A person is caught in the grips of unrelenting love, battling with adverse fate. Their heart's madness became certain the day it claimed to be wise. A former foe, full of enmity and jealousy, went to great lengths and eventually enlisted a servant to win over the beloved, previously dismissed for myriad flaws. The scene should capture the whimsical allure and bewitching charm of the beloved that wards off death itself. Even in a dream, the person found no peace, only to finally embrace tranquility in the grave, symbolizing a tormenting love that transcended life.