تصویر 14353 - صفی علیشاه » زبدة الاسرار » دفتر دوم » بخش ۶۹ - در تمامی‌ مطلب‌ نصاری و راه یافتن‌ او به‌ مقصد اصلی‌ به‌ دعوت‌ حضرت‌ عیسی‌ علیه‌ السلام
نشانی در گنجور
صفی علیشاه » زبدة الاسرار » دفتر دوم » بخش ۶۹ - در تمامی‌ مطلب‌ نصاری و راه یافتن‌ او به‌ مقصد اصلی‌ به‌ دعوت‌ حضرت‌ عیسی‌ علیه‌ السلام
قصه
روزی یک شخص از نصارا (مسیحیان) خوابی صادقانه دید که به او الهام شد تا راهی را در پیش بگیرد. او متوجه شد که باید تمام چیزهایی که غیر از حسین (ع) به حساب می‌آیند را انکار کند و به حوزه جهاد اصغر وارد شود. او که از ابتدا به دنبال حق بود، فهمید که حق در پی اوست و او را به جایگاه والایی در بهشت دعوت کرده‌اند. این شخص از عشق شاه خوب‌چهر (احتمالاً اشاره به پیامبر اسلام) تأثیر پذیرفت و تلاش کرد تا از این جهان به جهان دیگری عبور کند و به خدا نزدیکتر شود. او با قدرت و شهامت وارد میدان شد و به عشق حقیقی دست پیدا کرد، بطوری که جان و راحتی خود را در راه ایمان قربانی کرد و توانست به وحدت با حق برسد و از پراکندگی بگذرد. در نهایت، او خانه وجود خود را از محبوبان دیگر پاک کرد و به وحدت روی آورد. شخص نصارا با آگاهی از تکالیف عشق، تمام خود را به عشق الهی سپرد و در راه حق ایستادگی کرد. او با تکیه بر شجاعت و ایمان خود، به نیکی و وحدت با خدا رسید و از همه چیزهای دنیوی گذشت.
متن اولیه
ای نصارا خواب عاشق صادق است جانت بر رؤیای صادق لایق است آنچه می دیدی به خواب شرع ما یافت نک تعبیر برکش تیغ لا رو به میدان نفی غیر یار کن هرچه را غیر از حسین ع انکار کن شد جهاد اکبرت کامل عیار بر جهاد اصغر اینک دل سپار خود شدی عین حق ای کامل ادب گرچه بودی قتل حق را در طلب تو ضیاء شمس بودی از ازل ضوء نکشد تیغ بر شمس اجل رو که در فردوس اعلاء مریمت س کرد جان خواهد نثار مقدمت رو که از اول خدا یار تو بود فیض آخر دم سزاوار تو بود نک که شه بر خواسته بود از مقام وقت خلوت بود بشکسته سلام رو به خلوت از سلام عام داشت هشته تیغ و فکر چنگ و جام داشت شاه عالم رو به خلوت کرده بود رو که دولت رو به تو آورده بود رو که وقت بذل و بخشش بود تنگ بد بلند از خلوت شه بانگ چنگ بر کس این دم فیض شاهی کم رسد فیض این شه تا به آخر دم رسد بلکه فیض او نگردد منقطع زو شوند اشیاء به هر دم منتفع لیک این فیضی که بردی نک تو زو نیست فیضی که کند بر هر که رو رو که بر تو ختم گشت این داوری همچو بر ختم رسل پیغمبری فطرتت چون بود پاک از هر خلل حق رسانیدت به اکسیر ازل گرچه این مخزن پر از اکسیر بود بر تو هم زد زوداما دیر بود هست حالی تا نگاهش بر گدای ایستاده بر در خلوت بپای بر کمر زن دامن مردانه را پاک روب از گرد هستی خانه را نردبان کن عشق شاه خوب چهر همچو احمد کن گذار از نه سپهر پیش شاه ذوالجلال و السلطنه زن به دریای مخالف یک تنه تا دعای شه تو را آید ز پی زین دعا گردی وجود لا بشی ء لا بشییی با خدا پیوستن است وز تعین دل به مطلق بستن است چون وجودت بند شرط است ای جواد لا بشرط شی ء گردی زین جهاد رو که دارد شاه عالم انتظار کت به نی بیند سر اندر کارزار رو که باید پیکرت در رستخیز گردد از شمشیر عدوان ریز ریز شد نصاری چو آگه از تکلیف عشق هم مخلع جانش از تشریف عشق سوی میدان بلا مردانه تاخت در ره حق جان و سر مردانه باخت بر وجود غیر تیغ لا کشید جان به جانان داد و سر ز الا کشید کرد پاک از گرد هستی خانه را وز سرای دل برون بیگانه را رو به وحدت کرد و از کثرت گذشت بلکه او خود نکته توحید گشت ای اخی تا هست با خود خویشیت بهره یک جو نیست از درویشیت بل کمال فقر آن است ای رهی کز خدا و خود نماند آگهی از جنید آن بحر توحید ای رفیق نکته ای بشنو چو هوش او دقیق گفت باشد نزد من درویش آن که خدا را هم نداند این بدان ذکر تو تا لا اله الا ﷲ است نی دل از توحید حقت آگه است کرده ای تهلیل غیر حق یقین زآنکه از وهم است و حق نبود در این سازد این تهلیل از شرکت خلاص نی ز شرکی که رهند از وی خواص شرک باطن غیر شرک ظاهر است عقل عامه زین معانی قاصر است روی حرفم نیست اینجا با عوام بلکه باشد با فقیر با مقام تو ز تهلیل ار به حرفم موقنی نی موحد بل به ظاهر مؤمنی هست تهلیل حقیقی آنکه مات گردی اندر بحر جمع و نور ذات
AI Prompt
Create a DALL-E prompt for depicting a photorealistic image in Persian miniature style inspired by this story: A devout Christian man experiences a truthful dream that inspires him to undertake a journey of spiritual transformation. He realizes that he must renounce everything except for his devotion to Hussein (AS) and embark on the path of lesser jihad. Fueled by a lifelong quest for truth, he discovers that truth itself is seeking him out, inviting him to a noble place in paradise. Moved by the love for the radiant Shah (likely referencing the Prophet Muhammad), he strives to transition from this world to another, seeking closer proximity to God. With strength and courage, he embraces this spiritual battlefield, finding true love and sacrificing his comfort for his faith. Through this sacrifice, he achieves unity with the divine, transcending fragmentation. Ultimately, he purges his being of all other attachments, turning to oneness. With awareness of the demands of divine love, he surrenders himself entirely to this love and stands firm in the path of truth. Relying on his bravery and faith, he attains goodness and unity with God, foregoing all worldly matters. The image should capture the moment of his profound spiritual awakening, depicting the Christian man in traditional Persian attire, surrounded by symbolic elements representing his journey and devotion, such as a radiant light or divine figures, all rendered in the intricate detail and vivid colors typical of Persian miniature art.