تصویر 14898 - ابوالفضل بیهقی » تاریخ بیهقی » مجلد هفتم » بخش ۳۶ - جواب نامهٔ احمد عبدالصمد
نشانی در گنجور
ابوالفضل بیهقی » تاریخ بیهقی » مجلد هفتم » بخش ۳۶ - جواب نامهٔ احمد عبدالصمد
قصه
در این متن، خبری رسیده بود که پسر یغمر ترکمان و دیگر فرزندان مقدمان ترکمانان، به‌ خاطر کشتار پدرانشان توسط تاش فراش سپاه سالار عراق، با بسیاری از ترکمانان دیگر قصد حمله به اطراف مملکت دارند. امیر به سپاه سالار علی دایه دستور داد تا به طوس برود و حاجب بزرگ بلگاتگین را به‌ سوی سرخس فرستد تا اوضاع ترکمانان را بررسی کند. حاجب بزرگ بلگاتگین از نیشابور حرکت کرد و سپاه سالار علی نیز روز بعد روانه شد. در همین حال، خیلتاش که به خوارزم رفته بود، نامه‌ای از احمد عبدالصمد به امیر آورد. احمد عبدالصمد در نامه‌اش از دریافت نامه فرمان عالی و خواجه بونصر مشکان تشکر کرده و تصمیم خود را برای حرکت سریع به سوی امیر اعلام کرده بود. همچنین از گفتگوی تواضع‌آمیز خود با بونصر اشاره کرد و بونصر نیز پس از خواندن نامه از احمد عبدالصمد تمجید کرد و نامه‌ها را به امیر رساندند.
متن اولیه
و درین میانها خبر رسیده بود که پسر یغمر ترکمان و پسران دیگر مقدمان ترکمانان که تاش فراش سپاه سالار عراق مثال داد تا ایشان را بکشتند بدان وقت که سوی ری میرفت از بلخان کوه درآمدند با بسیار ترکمانان دیگر قصد اطراف مملکت میدارند که کین پدر را از مسلمانان بکشند امیر رضی الله عنه سپاه سالار علی دایه را مثال داد تا بطوس رود و حاجب بزرگ بلگاتگین سوی سرخس و طلیعه فرستند و احوال ترکمانان مطالعه کنند و حاجب بزرگ بلگاتگین از نشابور برفت با غلامان و خیل خود و سپاه سالار علی دیگر روز چهارشنبه و نامه ها رفت به باکالنجار با مجمزان تا هشیار و بیدار باشد و لشکری قوی به دهستان فرستد تا برباط مقام کنند و راهها نگاه دارند و همچنین نامه ها رفت به نسا و باورد تا شحنه و مردم آن نواحی گوش بسپاه سالار علی و حاجب بلگاتگین دارند و خیلتاش مسرع که بخوارزم رفته بود نزدیک خواجه احمد عبد الصمد جواب نامه بازآورد و گفت مرا دو روز نگاه داشت و اسبی قیمتی و بیست تا جامه و بیست هزار درم بخشید و گفت بر اثر بسه روز حرکت کنم و جواب نامه برین جمله بود که فرمان عالی رسید بخط خواجه بونصر مشکان آراسته بتوقیع و درج آن ملطفه بخط عالی و بنده آن را بر سر و چشم نهاد و بونصر مشکان نیز ملطفه یی نبشته بود بفرمان عالی و سخنی در گوش بنده افگنده که از آن سخت بشکوهید بدان سبب که چیزی شنود که نه بابت اوست و هرگز بخاطر نگذشته است و خویشتن را محل آن نداند خیلتاش را بازگردانید و این شغل را که بنده میراند ببونصر برغشی مفوض خواهد کرد که مردی کافی و پسندیده است و هرون سخت خردمند و خویشتن دار است ان شاء الله تعالی که در غیبت بنده همچنین بماند و عبد الجبار را با خویشتن میآرد بنده بر حکم فرمان عالی تا پخته بازگردد و سعادت خدمت درگاه عالی یافته بنده بر اثر خیلتاش بسه روز ازینجا برود تا بزودی بدرگاه عالی رسد و جواب استادم نبشته بود هم بمخاطبه معتاد الشیخ الجلیل السید ابی نصر بن مشکان احمد عبد الصمد صغیره و وضیعه و با وی سخن بسیار با تواضع رانده چنانکه بونصر از آن شگفت داشت و گفت تمام مردی است این مهتر وی را شناخته بودم اما ندانستم که تا این جایگاه است و نامه ها بنزدیک امیر برد
AI Prompt
Create a photorealistic image in the style of a Persian miniature depicting the following scene: The news has arrived that the son of Yaghmur the Turkmen and other offspring of prominent Turkmen leaders, seeking revenge for the killings of their fathers by Tash, the military leader of Iraq, are planning an attack with many other Turkmen on the surrounding territories. The Emir orders Ali Daya, the army leader, to go to Tus and send the Grand Chamberlain Balagatgin towards Sarakhs to assess the situation with the Turkmen. The Grand Chamberlain departs from Nishapur, while the army leader Ali sets out the next day. Simultaneously, Kheltash, who had gone to Khwarazm, brings a letter from Ahmad Abd al-Samad to the Emir. In his letter, Ahmad Abd al-Samad expresses gratitude for receiving the highest command and a letter from Khwaja Bu Nasr Mishkan, announcing his decision to swiftly move towards the Emir. He also mentions his humble conversation with Bu Nasr, who commends Ahmad Abd al-Samad after reading the letter, bringing the correspondence to the Emir. Incorporate elements typical of Persian miniatures: intricate details, vibrant colors, and panoramic landscapes, with a focus on the historical figures engaged in their diplomatic and military strategies.